loading...
badbakhtyai
تفرجگاه بازدید : 6 جمعه 14 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

اصطلاحات طب سنتی

اصطلاحات طب سنتی

اصطلاحات مربوط به افعال داروها (۴)

طبقة چهارم: افعالی که به‌‌سبب کیفیت یبوست پدید می‌آیند.

مجفّف: یعنی خشک‌کننده. دوایی است که رطوبت‌های عضو (یا بدن) را تلطیف می‌کند و به تحلـیل می‌برد و در آن خشکی ایجاد می‌کند، مانند سندروس.

قابض: به‌مفهوم حابس است، یعنی دوایی که با به‌هم آوردن و ایجاد انقباض در اجزای عضو، مواد را در آن حبس و نگهداری می‌کند، مانند میوة ابهل.

عاصر: یعنی فشارنده. دوایی است که با قوة قبض و جمع شدید خود اجزای عضو را چنان می‌فشارد که رطوبات رقیق موجود در خلل و فرج آن جدا می‌شوند و از منافذ عضو بیرون می‌روند، مانند ضماد هستة تمر هندی در دمل.

مسدّد: یعنی آنچه باعث تسدید و منع شود. دوایی است که به‌‌سبب یبوست و کثافت خود (مانند گوشت گاو) یا به‌‌سبب تغریه و لزوجت خود (مانند رشته و نشاسته) تدریجاً مجاری دفع مواد زاید را بند می‌آورد و در آنها سدّه ایجاد می‌کند.

مغرّی: یعنی تغریه‌کننده. دوای یابسی است که در آن رطوبت لزجی باشد که به منافذ و دهانة منافذ بچسبد و آنها را مسدود کند و مانع سیلان مواد از آن گردد، مانند صمغ عربی، کتیرا و نشاسته.

مُنبِت‌اللّحم: يعني رويانندة گوشت (آن را مُلحّم نيز می‌نامند). دوايي است كه با تعدیل مزاج و تجفیف لطیف و عقد (ستبر کردن و به‌هم آوردن) خوني كه وارد جراحت می‌شود باعث می‌شود آن خون به لحم (گوشت) استحاله یابد. دوای منبت موجب می‌شود که در محل جراحت، گوشت جديد صالح منعقد گردد و جراحت التیام پیدا کند، مانند بیخ انجدان.

خاتِم: یعنی ختم‌کننده. دوایی است که با قوة مجفّف خود رطوبت‌های سطح جراحت را خشک می‌کند و روی آن خشک‌ریشه پدید می‌آورد و زخم را هنگام التیام یافتن از آسیب‌های خارجی نگهداری می‌کند.[14]

منبع:کتاب مروری بر کلیات طب سنتی ایران

 


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 47
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 31
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 32
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 32
  • بازدید ماه : 32
  • بازدید سال : 39
  • بازدید کلی : 3,466